هجدهمین جلسه درس " گفتار مطالعات عالی زنان "

شناسه نوشته : 27380

1398/10/29

تعداد بازدید : 196

هجدهمین جلسه درس

بسمه تعالی

جلسه هیجدهم

زن در احادیث و روایات

مقدمات

1.      مقایسه بین قرآن و حدیث

دو کلمه سنت و حدیث گاهی به معنای مشترک و گاهی در معنای متفاوتی به کار می روند؛  سنت به آنچه واقعا صادر شده و حدیث به آنچه در اختیار ماست می گویند.

منظور از حدیث در کلام ما، معنای مترادف و عام آن است  که هم حدیث درست  هم  نادرست را شامل می شود.

اشتراکات قرآن و حدیث:  هر دو منبع دینی مقدس و  متصل به وحی هستند و از هر دو برنامه های زندگی استخراج کنیم.

تفاوت قرآن و حدیث:توجه به این تفاوتها به نحوه تعامل درست ما با قرآن و حدیث کمک می کند.

الف:قرآن منبعی است که اعتبارش  از خودش است ولی اعتبار حدیث به واسطه قرآن است.

در آیات متعددی به اعتبار حدیث اشاره شده است؛ آیاتی مثل  مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا یا لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌیا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ 

اگر نگاه ما به احادیث پیامبر و اهل بیت علیهم السلام مانند حرفهای  انسانهای بزرگواری که در طول تاریخ بشر ضبط و حفظ  شده باشد،  دیگر احادیث  ارزش و قداستی ندارند، دیگر اعتبار وحیانی ندارند!

اگر می گوییم قرآن حجیت اش به ذات  و حدیث بالغیر است، این تفاوت می تواند خیلی تاثیر گذار و معنی دار باشد.

حدیثی که واقعا حدیث است یک سطح پایین تر از قرآن است. حدیث سخن شخصیتی است که آن شخصیت برای ما حجت است سخن پیامبر یک درجه بعد از وجود مقدس پیامبر و پیامبر یک درجه پایین تر از قرآن است.

ما برای تکمیل دینداری خود به حدیث نیاز داریم اما قرآن به حدیث نیازی ندارد.

2.      قرآن به اعتقاد غالب مسلمانها مصون از تحریف است اما در مورد حدیث غالب مسلمانها قائل به  تحریف هستند (حداقل احادیثی که در اختیار ما است.)

3.      ظرف زمانی و مکانی نزول قرآن بسیار محدود است. در حدود 500 کیلومتری مکه و مدینه و احیانا طائف نازل شده است.

 اما ظرف زمانی و مکانی حدیث خیلی وسیع است

از نظر زمانی: 350 سال، زمان شکل گیری حدیث بوده است.

از جهت مکانی: در سه منطقه بزرگ جغرافیایی؛ حجاز شامل: مکه، مدینه، طائف و یمن عراق: در شهرهای مختلفی مانند؛ بغداد، بصره و کوفه و ایران حدیث شکل گرفته است.

سه منطقه جغرافیایی مختلف با سه فرهنگ مختلف حجازی، عراقی و ایرانی، این تفاوت، خودش را در فهم متن نشان می دهد؛ متنی را می شود خوب فهمید که نسبت به اتفاقات محیط سخن شناخت کافی داشته باشیم.

اگر محیط زمانی و مکانی محدود باشد سریع تر می توان بر آن اشراف پیدا کرد، اما اگر گسترده تر باشد زمان مطالعات بیشتری را می طلبد مثلا؛ مناسبت ها در فهم متن دخیل هستند  به همین دلیل در قرآن، توجه به شأن نزول و در حدیث توجه به اسباب صدور مهم است.

مثلا احادیث امام رضا علیه السلام در مدینه و ایران مختلف است چون نیازها، ظرفیت ها و ... افراد کاملا مختلف است. در رساله ذهبیه امام رضا علیه السلام تجویز امام برای مامون در نیشابور «فصد»  است اما در روایات مدینه بحث «حجامت» است. علت اش این است که حجامت خون گرفتن از مویرگ است و مخصوص مناطق گرمسیر ولی فصد برای مناطق سردسیر یا معتدل است و رگ را می زنند.

فهم این دو مطلب مبتنی بر این است که ما اطلاعات بیرونی داشته باشیم!

توجه داشته باشید ما یک تاریخ سخن داریم یک تاریخمندی محتوای سخن داریم. تاریخمندی سخن آیات را محدود به مکه و مدینه می کند و معتقد است با تغییر محیط،  احکام هم باید تغییر کند این نظر به شکل موجبه جزئیه می تواند درست باشد.

4.      تفاوت کمی است

قرآن یک جلد است با 600 صفحه  اما احادیث بسیار بیشتر از قرآن هستند. مثلا بحارالانوار 110 جلد، وسائل الشیعه 30 جلد، مستدرک  20 جلد، نورالثقلین 5 جلد و .... حداقل احادیث 50 برابر قرآن هستند و 50 برابر کار بیشتر و زمان بیشتر می طلبند.

 

نتایج:

قرآن منبع اول در دین شناسی و حجیت اش به ذات است و حدیث منبع دوم و وابسته به قرآن است.

قرآن کار علمی کمتری نسبت به حدیث می طلبد.

حدیث مصون از جعل و تحریف  نیست و باید آن را پالایش کرد.

دوره نزول قرآن محدود و ثبت آن مورد توجه مسلمانان بوده است اما نسبت به حدیث حساسیت زیادی نبوده و خیلی از اطلاعات آن از بین رفته و لذا کار دشوارتر است.

احادیث را اول بررسی سند می کنیم  اما آیات قرآن نیاز به بررسی سندی ندارند.

در جامعه، حدیث تاثیرگذرتر از قرآن است اما کارهای علمی بیشتر روی  قرآن انجام شده است.

(مرحوم  آیت الله خویی  در مقدمه کتاب رجال خود به گونه ای صحبت می کند  که انگار به قرآن نیازی نداریم. مرحوم آیت الله خویی میگوید:  ما برای فقه به 4 دلیل نیاز داریم کتاب، سنت، عقل و اجماع

قرآن کلیات است، عقل و اجماع که قابل توجه نیستند!  پس عمده دلیل حدیث است و ما برای حدیث نیاز به سند داریم!)

نتیجه اینکه ما بدون قرآن هم می توانیم به فقه برسیم و این وضعیت قرآن و حدیث در جوامع اسلامی است. 

(کتاب از اسلام قرآن تا اسلام حدیث نوشته جورج طرابیشی به تحلیل تاریخی از تغییر رویکرد مسلمانها  از قرآن به حدیث می پردازد.)

برای هر گرایشی و برای هر سلیقه ای حدیث وجود دارد اما کارهای علمی بیشتر روی قرآن صورت می گیرد.

چقدر کتاب نوشته شده درباره قرائات قرآن،  اعراب قرآن، شان نزول قرآن اما اولین کتاب علم الحدیث در قرن 10 ( درایه شهید ثانی)  است.

قدیمی ترین شرح ها بر کتابهای حدیثی در دوره صفویه است شرح حدیث خیلی کم است، قواعد فقه الحدیث هم نداریم.  

منابع بیشتر جهت مطالعه:

زن در سخن و سیره امام علی علیه السلام  و الموسوعه المراه فی الاخبار و الاثار اثر استاد مهریزی

فایل صوتی 1

فایل صوتی 2