هفتمین جلسه درس گفتار مطالعات عالی زنان

بسمه تعالی
درس گفتار مطالعات عالی زنان
جلسه هفتم
در حوزه مطالعات قرآنی باید به موارد زیر توجه کرد.
1.مرجعیت اولیه در هر حوزه ی مطالعاتی باید قرآن باشد.
قرآن و سنت دو منبع مهم در دین شناسی هستند منابع دیگر مانندٰ فقه و کلام به این دو منبع برمی گردند
اما این دو منبع هم طراز و هم سطح نیستند اصالت و محوریت با قرآن است.
دلایلٰ
الف: قرآن تقدم در حجیت دارد:
قرآن در اثبات خود از دلیل خارجی استفاده نمی کند و با آیات خودش اثبات می شود. رسالت پیامبر را یا از طریق معجزه یا به وسیله تعالیم اش می توان فهمید و خود قرآن ما را ارجاع به پیامبر داده است بنابراین قرآن بر سنت تقدم دارد. در کتاب اصول هم حجیت سنت به وسیله آیات قرآناست و اعتبار قرآن را با سنت اثبات نمی کند.
ب: ارجاع به قرآن در فتنه ها
از روایت استفاده می شود از پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام روایت شده که می فرمایند در بحران ها به سراغ قرآن بروید ٰ قال رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه و آله): « أَيُّهَا الناس ... فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ...».
ج: احادیث عرض
در کتابهای حدیث شیعهْ اهل سنت و زیدیه از پیامبر و حتی ائمه علیهم السلام احادیث ذکر شده که سنت و قول ما را به قرآن عرضه کنید اگر موافق قرآن بود به آن عمل کنید و اگر مخالف بود رها کنید. این روایات نشان دهنده تقدم قرآن بر سنت است.
د: مذمت مهجوریت قرآن
آیه «وَقَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» بیانگر شکایت رسول خدا صلیالله علیه وآله در روز قیامت به محضر پروردگار است که از قوم خود این گونه شکایت میکند: پروردگارا قوم من این قرآن را مهجور کردند. یعنی امت اسلام قرآن را رها کرده اند و به دنبال شنیدن و فهمیدن آن نیستند.
بنابراینٰ سنت ثبوتا و اثباتا وابسته به قرآن است لذا دو دره متاخر از قرآن می باشد.
ثبوتا یعنی اصل حجیت خود را از قرآن می گیرد. اثباتا یعنی احراز حجیت آن وابسته به قرآن است
در سنت اضافاتی شده است که برای تشخیص درستی و نادرستی آن بهترین و اولین راهْ مقایسه کردن و سنجیدن آن با قرآن است.
تتمه: برای مرجعیت و مصدریت قرآن سه لایه ذکر شده است:
· در گرفتن تعالیم و آموزه ها باید قرآن مصدر باشد
· علوم اسلام و تمدن اسلامی باید به قرآن ختم شود.
علوم اسلامیٰ دانش هایی است که از مواجهه مسلمانان با قرآن و سنت به وجود می آید. علم فقهْ علم اخلاق در حقیقت علم مسلمانان است پس می توان آنها را نقدْ کم یا زیاد کرد.
· نگاه معرفتی کلان به هستی و زندگی انسان را باید از قرآن گرفت.
نگاه کلان ما به زندگیْ انسانْ هستی و به همه ابعاد آفرینش باید نگاه قرآنی باشد مثلا چه نسبتی بین انسان و خدا وجود دارد؟ این نگاه در مسائل کلان دیگر مثل موضوع زنان تاثیر می گذارد.
در نهج البلاغه تعبیری هست به این مضمون که قرآن ساکت است آن را به حرف در آورید. اگر مسائل تان را بر قرآن عرضه کنید قرآن تازه و نو می ماند.
مثلا بحث تکثر در زندگی را هیچ آیه به طور مستقیم اشاره نکرده استٰ اما در آیات مختلف تکثر آمده است آنجا که خداوند می فرماید: «کل یوم هو فی شان» خدا هر روز به یک شکل است. به دین می رسد می فرماید: «و جعلنا لکل شرعه و منهاجا» به پیامبران می رسد «و فضلنا بعضهم ببعض» همه یک سطح نیستند به انسانها می رسد «انا خلقناکم شعوبا و قبائل» و ....پس قرآن را به حرف در آورید اگر مسائل تان را به قرآن عرضه کنید می توانید آن را به حرف در آورید.
یکی از جنبه های نو بودن قرآن عدم فصل بندی آن است بر خلاف احادیث که دسته بندی و محدود شده است اگر چه دسته بندی برای فهم خوب است اما مار را محدود می کند. مثلا روایتٰ «افضل الاعمال انتظار الفرج» را در بحث مهدویت گذاشتند اگر این حدیث در بحث روانشناسی بود می توان از آن برداشت کرد که هرگز مایوس نشوید!
سوال: باامحکم و متشابهات قرآن چه کنیم؟ در متشابهات نیاز به سنت داریم
جواب: اولین بار متشابه در قرآن بیان شد و خود قرآن تصریح دارد که در فهم متشابه به محکمات قرآن مراجعه کنید. راه حل در خود قرآن نه در بیرون آن است.
توجه داشته باشید محکم به معنی نص نیست و متشابه به معنی مجمل نیست چون اگر مجمل باشد فصیح نیست تشابه قرآن در مصداق است و اجمال در مفهوم است. ما در قرآن مجمل در مقابل مبین نداریم چون غیر فصیح خواهد بود بلکه مجمل در مقابل مفصل یعنی موجز داریم.
قرآن فصیح و بلیغ است یعنی گویا و به جا حرف می زند. روایات و احادیث به فهم آیات کمک می کند و آن را تسریع می بخشد ما روایتی نداریم که قرآن فهمیده نمی شود مگر دو یا سه روایت که سندی ندارد.
تنها جایی که در روایت هست جایی است که کل و تمام ابعاد را می گوید که شما نمی فهمید و البته فهم تمام مراتب قرآن مربوط به اهل بیت علیهم السلام است و بحث ما در لایه های عمومی قرآن است.
سوال: رجوع به قرآن بدون روایتْ تفسیر به رای اتفاق نمی شود؟
جواب: در روایت تفسیر به رای دو معنا دارد ۱. که کسی بدون مقدمات لازم متنی را معنی کند ۲. از ظرفیت زبانی آن بیشتر بار کند پس تفسیر به رأی به معنای مراجعه به قرآن بدون حدیث نیست!!
در مورد تاویل هم راه بر همه مسدود نیست اما مراتب بالا را فقط ائمه علیهم السلام می فهمند.
احاطه بالفعل متعلق به اهل بیت است و دیگران می توانند تلاش کنند اما کشف دیگران تضمین ندارد اما به خاطر خطا راه را نمی بندند.
معصوم وقتی از زبان مبارکش مطلبی صادر شدْ در آن احتمال همه چیز هست. اولین نفر اگر گوشش بد شنیده باشد یا ذهنش بد دریافت کند یا زبانش بد منتقل کند همه باعث بدفهمی و مشکلات بعدی می شود
امام صادق علیه السلام همه چیز را درست می فرماید اما هر سه مورد در اینجا جریان دارد مهم این است ما اسلوب و قواعد درک درست را درست به کار ببندیم.
2.رویکردهای تفسیری در حوزه مسائل زنان است
3.تحمیل سیر نزول آیات زن در قرآن است
4.بحث منبع شناسی زن در قرآن است
5.گزارش از آیات و دسته بندی قرآن است.