پنجمین جلسه درس گفتار مطالعات عالی زنان

بسمه تعالی
درس گفتار مطالعات عالی زنان
جلسه پنجم ۱۱/۱۱/۹۷
اصول و منهج دین پژوهی
1. توجه به هدف خلقت و بعثت در مطالعات دین پژوهی:
مثال اول: در بحارالانوار جلد 73 از احمدبن اسحاق نقل شده که نهم ربیع الاول به خدمت امام حسن عسکری علیه السلام مشرف شدیم و چون اجازه گرفتیم و به خدمت آن حضرت رسیدیم، دیدیم آن حضرت مجلس خود را آراسته و خود را مزین گردانیده است عرض کردیم: یابن رسول الله! پدران و مادران ما فدای شما باد! آیا امروز شادمانی تازهای برای اهل بیت (علیهم السلام) رخ داده است؟ امام علیه السلام فرمود: امروز، روزی است که خلیفه دوم کشته شده است و ....
مضمون این روایت و روایت های شبیه به آن با اهداف پیامبر صلی الله علیه و آله که ایجاد محبت و رحمت در جامعه است منافات دارد.
مثال دوم: از امام صادق علیه السلام روایت شده: بنده مؤمن چون گناه کند خداوند او را هفت ساعت مـهـلت دهـد، پـس اگـر از خـدا آمـرزش خـواست چیزى بر او نوشته نشود و اگر این ساعت ها گـذشـت و آمـرزش نـخـواسـت گـنـاه نـوشـتـه می شـود.
در این روایت بحث از رُفع القلم است و این روایت با اصل تکلیف انسان و پاسخگویی به اعمال قابل جمع نیست!
2. دین شناسی با مصادر مشخص:
برای مطالعات دین شناسی باید از مصادر مشخص و معتبر استفاده کرد، مصادر مشخص در حوزه دین شناسی عبارتند از؛
الف: قرآن، که اعتبارش مشخص است
ب: احادیث متواتر: حدیثی که نقل های متفاوت دارد.
ج: احادیث مشترک: این احادیث به حد تواتر نرسیدند اما تمام فرق اسلامی آن را نقل کرده اند. مانند: احادیث عرضة روایات بر آیات
د: احادیث کلیدی: روایاتی که ائمه علیهم السلام آنها را از پیامبر نقل می کنند. این روایات حاوی نکات خاص و ویژه ای هستند.
مانند:
روایتی از امام پنجم حضرت امام محمد باقر«سلاماللهعليه» نقل شده است و آن حضرت از پدر بزرگوارشان امام سجاد «سلاماللهعليه» و ایشان هم از پدرشان حضرت سيدالشهداء «سلام اللهعليه» و آن امام بزرگوار از قول مبارک امير مؤمنان و مولاي متقيان اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» روایت را نقل میفرمایند.
همچنين در روايت آمده است که امام حسين و امام سجاد «سلاماللهعليهما» در آخرين لحظات حيات و هنگام شهادت، وصيت کردهاند. يعني علاوه بر اينکه چهار امام معصوم اين مطلب را بيان فرمودهاند، دو امام بزرگوار در حساسترين مواقع به ذکر روايت پرداختهاند. معلوم میشود این روایات، نکات کلیدی دارد که این سلسلۀ نورانی و مطهر بر بیان آن اصرار داشته اند.
یا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ
ای فرزندم، از ظلم به کسی که در برابر تو، هیچ یاری کنندهای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش!
س: سنت: در کتب روایی کهن، سنت به معنای امور ثابت است.
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: «اگر از من مطلبی نقل شد آن را بر سنت من عرضه کنید!» پس معلوم می شود که منظور از سنت، روایت نیست چون مستلزم دور خواهد بود.
به بیان دیگر، سنت یعنی منهج، که شامل قول، فعل، تقریر، افکار و مدل زندگی انسان می شود. سنت از سیره هم خاص تر است. سیره؛ فعل مکرر می باشد اما سنت روش مسلم و امور ثابت زندگی یک شخص است. پس سنت معصومین هم یکی از منابع معتبر در بخش دین پ›وهی است.
3. مطالعه تاریخ از ابتدا تا اکنون:
این نظریه امروز رواج زیادی پیدا کرده است که کل قرآن یا بخشی از آن را نمی توان بدون احادیث فهمید! اما اگر تاریخ عصر نزول را مطالعه کنیم می بینیم که مردم در دوره 13 ساله مکه، حجیت قرآن بر آنها تمام بوده و قرآن را می فهمیدند، یا خیلی از روایت هایی که در تفاسیر روایی آمده، از امام باقر و امام صادق علیهم السلام است و روشن است که مردم در قبل از دورة این دو امام بزرگوار قرآن را بدون حدیث هم می فهمیدند!
ابهام هایی که در بین علما وجود دارد اگر به تاریخ مراجعه شود آنها نیز برطرف می شود.
شیخ صدوق کتابی به نام الاعتقاد دارد که در آن 35 مسئله اعتقادی را مطرح کردند، شیخ مفید شاگرد شیخ صدوق، تصحیح الاعتقاد را در اشکال بر کتاب استادش می نویسد! یا شیخ صدوق معتقد به عصمت ائمه علیهم السلام از گناه و خطا از تولد تا پایان عمر بوده اما شیخ مفید می فرماید ما دلیلی بر عصمت در قبل از امامت نداریم و لذا متوقف هستیم!
در ابتدا ممکن است این تفاوتها قبیح به نظر آمده و باعث قضاوتهای نادرستی شودولی با مراجعه به تاریخ و شرایط زندگی هر یک از آنها به این نتیجه خواهیم رسید که این اختلافات مربوط به دو انسان با دیدگاههای متفاوت است نه می توان گفت که دینداری شیخ صدوق از شیخ مفید بیشتر بوده و نه می توان گفت که شیخ مفید ارادت کمتری به اهل البیت علیهم السلام داشته است! هر دو انسان برجسته و خوبی بودند و هر دو به اهل البیت و تشیع خدمت کردند.
فایدة مطالعه تاریخ از ابتدا، این است که اظهار نظرها دقیق تر خواهد بود و برخی از جزمیت ها و تعصب ها فرو می ریزد و تکثر و اختلاف نظر در بین اندیشمندان طبیعی جلوه خواهد کرد.
4. خلط بین علوم مختلف:
هر یک از علوم منهج و روش خاصی دارد. مثلا علم تاریخ، گزارش از رخدادها می دهد و از اطلاعات و اخبار حسی کسانی که در آ؛ن اتفاق حاضر بودند خبر می دهد لذا حدس در تاریخ مورد قبول نیست ولی در علم کلام از عقاید و باورها صحبت می کنیم که بر عقل و استدلال های عقلی استوار است اما به فراوان دیده شده که بین این دو علم خلط صورت گرفته و کسانی خواستند با باورها و اعتقاداتشان تاریخ را اثبات کنند! که این روش مقبول و پسندیده نیست!
بحثی در تاریخ حدیث، مطرح است که کتابت حدیث از چه زمانی بوده است؟ اهل سنت 100 سال کتابت حدیث نداشتند ولی شیعه به دستور ائمه و نظارت آنها حدیث را کتابت می کردند یکی از استدلال هایی که اخباری ها برای صحت تمام احادیث ذکر می کنند این است که حکمت خداوند و شفقت ائمه علیهم السلام اقتضا می کند که احادیث کتابت شده و درست به ما رسیده است.
در حالی که، احادیث نوشته شده یا خیر، یک مسئله تاریخی است! اما این که احادیث درست باشد یا نباشد یک استدلال کلامی است! با یک استدلال کلامی یک موضوع تاریخی را نمی شود اثبات کرد!
برای کتابت حدیث می توان به کتاب نجاشی یا الفهرست شیخ طوسی و ابن الندیم مراجعه کرد!
یا شیخ صدوق بر مبنای روایتی از امام رضا علیه السلام که «هیچ یک از ما امامان نیست، جز آنکه کشته یا مسموم شود« معتقد است تمام ائمه علیهم السلام به شهادت رسیدند اما شیخ مفید می گوید: در تاریخ فقط شهادت ۴ امام اثبات شده و شهادت امام رضا علیه السلام نیز احتمالی است و بقیه ائمه به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند.
این دو مثال نشان می دهد که چگونه برخی بین روش های علوم خلط کرده اند.
۵. قاعده سازی از مورد:
اخباری ها معتقدند که نویسندگان کتب روایی در زمان ائمه، کتب خود را پس از نگارش جهت تصحیح به آن بزرگواران عرضه می کردند. نجاشی در کتاب خود ذکر می کند که تنها ۵ یا ۶ مورد، عرضه کتاب به معصومین اتفاق افتاده در حالی که چندین هزار کتاب در زمان حیات ائمه نگاشته شده است و چنین ادعایی نمی تواند صحت داشته باشد.
۶. مجوز نگرفتن از فعل خداوند برای کار خود:
خدا خالق و ما مخلوق هستیم اگرخداوند کاری را انجام داد اگر دلیل مسلم بر انجام آن نداشتیم نمی تواند مجوزی برای ما باشد مانند لعن کردن، اگر از سنت یا روایات، دلیل مسلمی بر جواز لعن نداشتیم، نمی توانیم بگوییم چون خدا لعن کرد ما هم می توانیم لعن را انجام دهیم. ( امر و نهی های الهی از بحث ما خارج است.)
۷. مغالطه های بین امکان و وقوع:
امکان امری با وقوع امری دو چیز متفاوت است. امری فی حد نفسه ممکن است ولی به این معنا نیست که حتما واقع هم شده است.
۸. نگاه جامع به منابع:
در هر موضوعی همه حواشی و لوازمات بحث را ببینیم. نگاه گزینشی نداشته باشیم. مثلا روایات مذمت زنان را در کنار روایات مدح زنان ببینیم یا در مسئله بلوغ دختران فقط به یک روایت استناد نشود، به روایت های دیگر هم توجه کنیم.
۹. میزان وقوع مسائل در تاریخ و سیره:
میزان وقوع برخی از مسائل در تاریخ و سیره می تواند عامل مهمی برای ارزیابی و استنباط ما باشد. مثلا در موضوع استخاره (به شیوه متداول امروزی) شواهد تاریخی از ائمه علیهم السلام نداریم. این نشان می دهد که یا فهم ما از معنای استخاره درست نیست یا احتمالات دیگری وجود دارد.