دومین جلسه از سلسله نشست های" زن در سیر نزول قرآن"

بسمه تعالی
دومین جلسه « زن در سیر نزول قرآن»
مقدمه بحث:
مسئله تحول جایگاه اجتماعی زن، سیری دارد که برای کشف این تحول لازم است محققین توجه ویژه به روش قرآن در ایجاد این جایگاه و مراتب ارتقاء آن داشته باشند.
این روش بر اساس ترتیب نزول قرآن است یعنی؛ اتفاقاتی که باعث شد زن در نقطه قابل قبولی قرار گیرد. برای تحقق چنین امری مطالعات دینی لازم است و باید خانم با یک حساسیت نظری مسائل مرتب با زنان را در منابع اسلامی تعقیب کنند. حساسیت نظری یعنی من وقتی سوره یا مجموعه آیات را بررسی می کنم ببینیم که چه برداشتی و چه پیامی این آیات برای زنان دارد چه نمونه ها، مثال ها و نمودها را برای زنان می توان پیدا کرد البته آنچه که مدنظر ماست حساسیت نظری نسبت به یک صنف است نه آنچه که فمنیست ها مد نظر دارند این حساسیت نظری را مردان هم می توانند داشته باشند.
نگاه زنانه به حوزه دانش به این معنا نیست که ما دانش ها را به دو دسته زنانه و مردانه تقسیم می کنیم بلکه مسائل مشترک یا مختص را از منظر زنان بررسی می کنیم. برخی از این مسائل می تواند رویکردی، برخی تطبیقی و برخی دانشی هستند.
مطلب دوم: نقش ویژه قرآن در این تحولات و فرهنگ سازی ها
نقش ویژه قرآن در تحولات و فرهنگ سازی ها خیلی مهم است. یک وقت می گوییم قرآن در کنار فرهنگ موجود، نقش آفرینی کرد وزمانی می گوییم قرآن نقش و تاثیر مستقلی داشته است. این خیلی مهم است.
خداوند با انتخاب بدترین نقطه اجتماعی زمینه ی ارتقاء زن را فراهم کرد. عرب معاصر نزول به شدت در «ضلال مبین» به سر می بردند. عناصر این فرهنگ به قدری در بین مردم نفوذ داشته که مردم شبه جزیره را از تمدن های اطرافش متمایز و جدا کرده بود.
پس برای پذیرش این تغییر لازم است که بدانیم جایگاه زن در آن شرایط چگونه بوده است. شناخت جایگاه زنان در فهم ارتقاء جایگاه زنان بی فایده نیست.
گزارشی از محرومیت زنان از جایگاه شایسته انسانی در عصر جاهلیت:
(برخی معتقدند که عرب معاصر پیامبر، عرب جاهلی نیست و معتقدند زن جایگاه اجتماعی والایی داشته و قرآن خیلی تغییری در آن ایجاد نکرده است و فقط تذکراتی را بیان کرده است. نام هایی که در جاهلیت به نام مادر گذاشته شده دلیل این مدعا است.)
البته منکر نیستیم که اوحدی از خانم ها در جایگاه هایی می درخشیدند؛ مانند دختر یک تاجر بزرگ، وقتی زنی در خانواده متمول رشد می کند به راحتی می تواند به جایگاه تجاری بالایی دست پیدا کند بخصوص که زنان در صنعت، دامداری، کشاورزی و تجارت در طول تاریخ مشارکت بالایی داشته اند. این پدیده یک پدیده دور از انتظاری نیست. این که زنان در فعالیت های اقتصادی هم مشارکت می کردند هم دور از انتظار نیست. اتفاقا قرار بود زنان همین بی گاری ها را بکنند. زن در کنار شوهر فعالیت های سخت داخل و خارج خانه داشته و در چنین فضایی اگر زنی رشد کرد و تک ستاره ای هم شد دلیل بر این نیست که زن از جایگاه اجتماعی ویژه ای برخوردار بوده است.
در مورد انتصاب ها هم غالبا دلیلش این بود که برای بچه ای که به دنیا می آمد پدری مشخص نبود؛ چون پدر مشخصی نبود بچه را ملحق به مادر می کردند این از باب تکریم زن نبوده بلکه از باب بلاتکلیفی نوزادان بوده است.
در چنین جامعه ای داشتن دختر ننگ بوده و زنان مانند کالا به ارث برده می شدند. این که پدری دختری داشت مایه ننگ و عار او بود و حتی زنان هم این موضوع را پذیرفته بودند وجالب است که خود زنان نیز مثالها برای آن می آوردند؛ که بهترین زن آن است که یک پسر در شکم، یکی در بغل و یکی پشت سر داشته باشد، ویل دورانت می گوید: هر پدری اگر می خواست می توانست دخترش را زنده به گور کند.
این تصویر یک مطالعه گر از بیرون از دوران جاهلیت است.
در تاریخ داریم مثلا صعصعه، ناجی 200 و اندی دختر را از زنده به گور شدن نجات داده است. در برخی روایات، اهل بیت علیهم السلام از دختر کشی به عنوان یک جریان عام اجتماعی یاد می شود.
امیرالمونین علی علیه السلام در تصویری که از جامعه جاهلی معاصر نزول دارند می فرمایند: این جامعه درانواعی از جهل دست و پا می زد از جمله دخترانی که زنده بگور می کرد.
در روایت دیگری آمده دختران را می کشتند از ترس اینکه مبادا اسیر شوند و دیگران از آنها صاحب فرزندی شوند. چون غیرت ما اجازه این کار را نمی دهد پس باید آنها را کشت.
در زندگی خانوادگی هم دختران و زنان نقشی در انتخاب همسر نداشتند و اولیا تصمیم گیرنده بودند. مرد می توانست همسران نامحدودی اختیار کند در عین حال هیچ وظیفه ای هم برای برقراری عدالت بین زنان خود نداشت. هرگونه تصرفی، به اختیار مرد بود و زنان هم پس از طلاق، حق ازدواج با مرد دیگری را هم نداشتند. چون تعصب افراطی مرد باعث می شد مانع ازدواج او با مرد دیگری شود.
در جاهلیت، زن حائض از خانواده طرد می شد نه با او هم غذا می شدند نه در خانه می توانست بماند. زنان مانند یک کالا یا یک حیوان. به ارث برده می شدند.
در بعد معنوی زنان مانند مردان درگیر شرک و پرستش انواع بت ها بودند
از ابتدای تولد دختر به پدرش تبریک می گفتند به عنوان کسی که برای او تولید ثروت می کند. پدر در عوض مخارج بزرگ کردن دختر بخشی از مهریه را برای خود برمی داشت. در جاهلیت زن مسئول امور خانه و اموری مانند شیردوشی و جمع کردن هیزم و ... بودند.
به هنگام قحطی و فقر برخی شوهران با در اختیار قرار دادن زنان خود کاسبی می کردند.
این یک تصویر تقریبی از فضای عرب جاهلی از نظر بینشی، اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... بود.
اسلام در همه این امور و همه ابعاد زندگی یک پیشرفتی را رقم زد. تلاش خواهیم کرد این مسیری که قرآن طی کرده را با هم مرور کنیم تا روشی برای اعتلای جایگاه زنان در جامعه خود پیدا کنیم.
مثال: آیه 29 سوره مبارکه فتح
قرآن دراین آیه وقتی یاران پیامبر را مطرح می کند به عنوان یک پدیده مطرح می کند:
تمرکز در این آیه بر روی اجتماعی از یاران است؛ این ها مانند یک زراعتی هستند که ابتدا دوتا برگ از آن جوانه می زند و بعد از مدتی قد می کشد و دیده می شود، بعد ساقه ای سبز شده تا به مرحله ای از استقلال برسد.
چهار مرحله برای تحول و تکامل تحول از منظر قران داریم:
1. اول دوتا برگ سبز است که هویت این جوانه را تعیین می کند که آیا گندم یا برنج یا هرچیزی دیگری که هست! پس باید رشد به گونه ای باشد که هویت ویژه به ما بدهد.
2. رشد طولی و قدی است.
3. ساقه قوی می شود.
4. وقتی سرپای خود ایستاد دیگر نیازی به حمایت غیر ندارد.
پیامبر تا یک دوره نبی بود. با نزول سوره علق رسول شد و دعوت او علنی گردید و مأمور شد تا مردم را به سوی ربوبیت خدا دعوت کند. شاهدش هم «إقرأ» است یعنی «اقرا علی الناس» چون پس از آن از سرکشی مردم حرف می زند.
بعد در سوره علق درگیری های آنها با پیامبر گزارش شده است و در سوره «قلم» و «مدثر» هم چنین گزارش هایی آمده است که نشان می دهد پیامبر از آغاز رسالت اش دعوت او علنی است.در سوره ششم، سوره «مسد» هم قضیه ابی لهب را مطرح می شود.
بنابراین پیامبر دعوتش علنی بود.ه و مسلمان ها مخفی بودند و رشد زیرزمینی می کردند در این دوره خطاب به مسلمان ها به طور مستقیم نیست هرچه هست خطاب به پیامبر و مخالفین است.
در این دوره از علق تا حجر(54 سوره در سیر نزول) مسلمان ها رشد زیر زمینی می کنند تا این که آن دوبرگ بیرون بود. (اخرج شطئه) مسلمانان به عنوان همراهان پیامبر صلوات الله علیها دیده شدند.
در آیه 94 سوره مبارکه حجر خطاب به پیامبر آمد که جامعه را دو تکه و دو تیکه کن. جامعه را دو قطبی کن و مسلمان ها علنی و مشخص شوند و کاری به مشرکین نداشته باش.
از سوره انعام (55) تا مطففین(86) آخرین سوره نازله در مکه دوقطبی سازی اتفاق افتاد. این جاست که می گوید از پدر و مادر اطاعت کنید اما در شرک اطاعت نکنید. تفکیک اجتماعی ایجاد می کند. گوشت بخور اما گوشتی که بسم الله گفته شده است. این مرحله دوم است که باید با هویت ایمانی دیده شوید.
مرحله سوم: استغلاظ است یعنی؛ این هویت از یک حالت غیرمستقر تبدیل به حالت شکل یافته شود و در همه ابعاد زندگی خود را نشان دهد این از سوره بقره 87 تا سوره فتح 112 پی گرفته شده است.
در روابط خانوادگی، در روابط اجتماعی، در روابط با خدا چگونه باشیم و.....
همه اینگونه مسائل مربوط به این مرحله است.
اگر بخواهید بدانید جامعه مدنی چطور شکل گرفت؟ با تهاجم فرهنگی چگونه مقابله کنیم؟ جامعه سازی و جامعه پردازی، همه مربوط به این مرحله است.
در نهایت دوره آماده سازی برای انتقال نسلی است. در این دوره است که مسئله امامت مطرح می شود. (در سوره مائده) این دوره است که مسئله تربیت فقها مطرح می شود. (در سوره برائت)
پس قرآن چهار بخش کردیم که انتقال نسلی برای دوره استقلال است. در این دستگاه کامل منابع در اختیارمان است و شروع به تاویل قرآن می کنیم و از تنزیل عبور می کنیم. این است که پیامبر می گوید من می جنگم برای تنزیل قرآن و تو ( علی علیه السلام) برای تاویل قرآن می جنگی.
نزول قرآن براساس فطرت است. پس مسیر هدایت الان هم همان است (لقد انزلنا کتابا فیه ذکرکم) ما برای قوام گرفتن ( نه برای دانستن) باید سراغ قرآن برویم. قرآن روشی برای قوام گرفتن ما است.
در سوره فتح به این چهار دوره اشاره شده است.
ما با هویت گفتمان دینی متولد می شویم این گفتمان به تدریج باید دیده شود، سپس تبدیل به هنجارهای اجتماعی شود.
وقتی زنان را در ترتیب نزول بررسی می کنیم باید به این چهارمرحله توجه کنیم.
نکته دیگر این که وقتی قران مسائل زنان ( و هر مسئله دیگر) را مطرح می کند اول به اجمال و بعد به تفصیل ذکر می کند. (این در همه موارد است. ) « کتابا احکمت آیاته ثم فصلت» . قرآن به اجمال مطلبی را مطرح می کند بعد که جلو می رود جلوات آن را نشان می دهد. 20 الی 30 سوره اول نزول یک تصویری کلان می دهد.
مانند: «اقرا باسم ربک الذی خلق» : رب کیست؟ ابعاد این رب چیست؟ سبح اسم ربک الاعلی و ...
این مدل دارد، این آفرینش همرا با تسویه است. وقتی خلق کردم در منظومه جایگاهش کجاست؟ زن یا مرد است؟ نسبت اش با بقیه چیست؟ و ...
والذی قدر: چقدر عمر می کند؟ تا کجا پیشرفت می کند؟ و ..
فهدی: بعد هدایت اش کردم . ایصال الی المطلوب را در اختیارش قرار دادم
پس در مطالعات قرآنی همواره از اجمال به سمت تفصیل باید برویم.
«والسلام علیکم و رحمه الله»