اولین جلسه از سلسله نشست های " زن در سیر نزول قرآن"

بسمه تعالی
اولین جلسه نشست « زن در سیر نزول قرآن»
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله طاهرین
مسئله تولید دانش با رویکرد زنانه یکی از موضوعات مهمی است که باید فرهیختگان حوزه به آن توجه ویژه داشته باشند. بی توجهی یا کم توجهی به این موضوع، باعث ناپایداری درتوسعه های بخش زنان می شود.
زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و حوزه های علمیه خواهران با رویکرد تاثیرگذاری بر این گروه ایجاد شد اما سوال اینجاست که بعد از تشکیل حوزه خواهران چه تغییراتی ایجاد خواهد شد؟!
اگر هدف فقط پاسخگویی به مطالباتی است که آقایان از بیان آن در محذوریت قرار دارند مطمئن باشید در آینده نه چندان دور به دلیل مسائل مالی، اداری و انسجام گروهی، در راه طی شده تردید و حوزه خواهران در زیر چتر حوزه مرکزی قرار خواهد گرفت.
باید توسعه معطوف به درون خواهران و از جنس دانش نه از جنس جامعه هدف باشد و کارویژه ای از خواهران شکل بگیرد تا به مسائلی از جنس زن بپردازد و روش هایی را به کار گیرد که دقیقا با خلقیات و روحیات زنان متناسب باشد در غیر این صورت کار خیلی زود تعطیل خواهد شد.
در حوزه دانش دین سه گونه مسائل وجود دارد
1. مسائل مشترک بین زن و مرد:
در این گونه مسائل هویت زنانه دخالت دارد؛ به این معنا که برخی از مسائل مشترک بین زن و مرد اگر رویکرد زنانه در آن لحاظ شود ثمرات متفاوتی خواهد داشت! مثلا واژه نفس و واژه انسان که واژه های مشترک هستند تعریفی که از آن وجود دارد یعنی؛ مردی که دارای تنفس هست یا مردی که شخصیت دارد این مطلب در تفسیر در حدیث در سخنرانی نیز خود را نشان می دهد
بانو امین اصفهانی زحمت زیادی کشیدند اما نگاه ایشان نیز به آیات یک نگاه عام است در حالی که قرآن می فرماید زن خودت را به قرآن عرضه کن و مرد خودت را به قرآن عرضه کن!
در قرآن می خوانیم «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین»
«متقین» وقتی تطبیق به زن داده می شود مثالش یک مثال زنانه می تواند باشد. « الذین یومنون بالغیب» می تواند در یک تصور زنانه سخن از زنی باشد که ایمان به غیب دارد و ... زنی که حالا موضوع این آیه است.
به همین مناسبت شاخ و برگ و جنبه های برجسته ای پیدا می کند که متفاوت از مردان یا حتی مشترک با آنها است.
در سوره مبارکه فجر می خوانیم « وتاکلون الترات اکلا لما» اگر در سیر تاریخی بررسی شود آنکه ارث اش غصب می شد چه کسی بوده؟ و چرا ارث زنان به راحتی توسط برادران و پدران خورده می شده؟ نکات مهمی به دست می آید.
دوم: مباحث ویژه زنان
ما در حوزه دانش، مسائلی خاص زنان یا عمدتا مرتبط با حوزه زنان داریم. باید نگاه دین را در این عرصه ها بررسی کرد.
حضرت علی علیه السلام درباره زن یک داوری دارد این یک پیوست اجتماعی و فرهنگی دارد ما به عنوان شیعیان باید بنشینیم و در این زمینه کاری انجام دهیم.
سوم: تولید دانش زنانه
تدوین دانش زنانه؛ که اصولا موضوعش زن است. کاری که مرکز تحقیات زنان انجام می دهد. 1000 مسئله مربوط به زن که از آن دانشی تولید کنیم. اگر این تولید در حوزه مسائل زنان صورت نگیرد ما کار بایسته ای انجام ندادیم. توسعه وقتی پایدار می شود که دانش در این بخش بجوشد و تولید شود.
ما اگر می خواهیم توسعه پایدار و ماندگار شکل بگیرد و هویت زنانه درحوزه دین رسمیت پیدا کند باید مجموعه مطالعات ما به این سمت برود. ما امروز فرصت داریم پایان نامه ها و متن های درسی را با رویکرد زنانه بنویسیم. شما بدانید میدان وسیعی برای کار وجود دارد و اشراب جنسیت در حوزه دانش و برآمدن یک هویت زنانه در حوزه دین که کارکرد اصلی و پایدار ما خواهد بود تازه شروع شده است.
اگر تفاوت محصول فقط به تفاوت زمین باشد فایده ای ندارد، باید تفاوت در نوع محصول باشد ما منطقه الفراغ زیاد داریم باید یک مقدار فکر کرد. اگر بانو امین کتاب اش را زنانه می نوشت هیچ مفسری آن را زمین نمی زد چون می خواست بداند نگاه زنانه در چیست!
باید قلم و زبان را از فمنیست ها بگیریم.
برای اینکه بتوانیم دانش تولید کنیم یک بار دنبال محتوا، و یک بار به دنبال روش یا ترکیبی از دانش و روش هستیم. بر خلاف روش ما که تفکیکی است روش قرآن ترکیبی از محتوا و روش است، قرآن نزولش تدریجی بوده یعنی دغدغه ها و تقویم سازی و تقدم و تاخر هایی داشته است از افتخارات حداقل قرآن و پیامبر این است که مطالب تدریجی و ترکیبی نازل شده است. قرآن فقه اش با اخلاق و هر دو اش با کلام اش در هم آمیخته است از هر دو آن قدر می گوید که تربیتی حاصل شود و اقدامی صورت بگیرد. سوره های قرآن مثل یک غذا است توحید این مقدار، نبوت این مقدار، اخلاقیات به مقدار لازم تشویق تنبیه و ... به مقدار لازم، چرا؟ چون به دنبال یک اثر تربیتی است.
تربیت معال دارد! ما کجا و دانش و تربیت معال کجا؟ این خود یک معجزه است.
تفسیر تنزیلی یعنی؛ قرآن از یک بسته یک جای 114 سوره ای به یک خط انتقال 23 ساله تبدیل شود.
در بخش اول این آیه این مطلب را چرا گفت؟ این موضوع چه نسبتی با فطرت انسان یا با ظرفیت های اجتماعی او دارد ؟ چه نسبتی با صفحه بعد دارد؟ چه زمینه هایی برای قطعات بعد ایجاد می کند؟ چرا باید الان گفته شود؟ چرا بعدا گفته نشده؟ در این قطعه بازیگران نقش ها کدام اند؟ عقده های اجتماعی چه بوده؟ این جاهلیت حاکم چه مکانیسمی داشته و چطور آن را تغییر داد؟
هر موضوعی را می شود در این دستگاه بررسی کرد!
اگر این مطالعه به خوبی صورت بگیرد به ما توان خوب فهمیدن و مدیریت کردن مسیر تحول را می دهد
یعنی می دانیم در شرایط مشابه از کجا شروع و چگونه رفتار کنیم.
وقتی حضرت امام «ره» می فرماید: تربیت ما تربیت قرآنی بشود یعنی روش ما باید روش قرآنی بشود. روش ها دست ما دست پیغمبر صلوات الله علیه سپرده نشده، باید از دین کشف کنیم.
به پیامبر نعوذ بالله نسبت جنون می دهد « ن والقلم و مایسطرون و ما انت بنعمه ربک بمجنون .. »
ببینید قرآن چقدر شخصی و عینی شده، چقدر آدم ها در آن نقش بازی می کنند. قوانین عام را در دل این نظام شخصی ارائه می دهد چون می خواهد تربیت کند یعنی کل جامعه عصر نزول را در یک کیس قرار داده ـ آن هم بدترین کیس ـ «و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» و حرفها را در آن زده است و بعد آنها را تغییر و سید تمدن ها کرد، تا کسی فردا نگوید ما ایرانی بودیم و تمدن داشتیم!!! ما رومی بودیم و خودمان تمدن داشتیم.
شما وقتی قرآن می خوانید با مسئله برخورد می کنید مسئله ای که قرار است در ابعاد مختلف حل شود. قرآن شخصی شده است قرآن عینی شده و در پس اینها آن حکمت ها قرار دارد ظاهرش علم و باطنش حکمت است.
حالا از این کیس مدل در بیاورید و در جاهای دیگر ارائه دهید.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»